سلامت نیوز:مسائل محیطزیستی دغدغه برخی مردم است، اما مسئولان به چه میزان نسبت به آنها دغدغهمند هستند؟ آیا دل آنها نیز به اندازه برخی مردم برای محیطزیست میتپد یا آنکه آنها بیش از همه چیز نگران منافعی هستند که بهدلیل حمایت بیش از اندازه از محیطزیست و زیستگاههای جانوری ممکن است آنها را از دست بدهند.
به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: اساسا عدمتوجه مسئولان به مسائل زیستمحیطی سبب بیعلاقگی مردم به مشکلات زیستمحیطی شده یا این رابطه وارونه است؟ محمود حریرچی، جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به مشکلات فراوانی که نبود قانون در حوزه محیطزیست میتواند برای مردم ایجاد کند، میگوید: «نباید از یاد برد که مهمترین تهدید امروز برای محیطزیست و شهروندان نبود قانون واحد و قابلاتکا در حوزه محیطزیست است، قانونی که براساس آن بتوان متخلفان را بهصورت جدی به چالش کشید و نگاه روشنتری به رخدادهای زیستمحیطی داشت و نیمه پنهانشده آنها را به درستی برای مردم تصویر کرد. یکی از اصول حقوق شهروندی باید پاسداری از حقوق محیطزیستی افراد باشد تا براساس آن شهروندان از حقوق محیطزیستی و زندگی سالم آگاه باشند و هرگونه تضییع حق خود را برنتابند.»
مباحث محیطزیستی تا چهمیزان جزو حقوقشهروندی افراد محسوب شده و برای تحقق آن برنامهریزی کردهاند؟
اساسا آنچه مربوط به زندگی افراد است در هر مکان، کشور یا شهری جزو حقوق شهروندی آنها محسوب میشود. بنابراین برای زندگی شهروندان باید حداقلهایی را در نظر گرفت و در تلاش برای رسیدن آنها به حقوقشان بود. در واقع شهروندان حق استفاده از هوای سالم و محیط آرام را به همان اندازهای دارند که بخواهند زندگی خود را باتوجه به مسائل و مشکلات مالی اداره و به حقوق مختلف خود که یکی از آنها حقوق شهروندی است دست یابند. حقوق شهروندی در معنای عام آن به معنای تحقق حق زندگی افراد و خوب زندگی کردن است. بنابراین در ازای حقوقشهروندی خودبهخود تکالیفی نیز برای مسئولان ایجاد خواهد شد که متاسفانه درحالحاضر به آنها کمتر توجه میکنند و در واقع اهمیت چندانی برای آنها قائل نیستند. بهعنوان مثال هنوز حقوق و تکالیف شهروندی را در کشور به تصویب نرساندهایم و از مسائلی هستند که به حال خود رها شدهاند. در این راستا تنها اقدامی که انجام شده آن است که یک منشور ابلاغ کردهاند و این حقوق بهصورت منشور ابلاغ شدهاند.
این وضعیت در حالی است که اگر حقوق شهروندی را یک حق میشناختیم تمام دستگاهها باید به پویایی و تحرک میافتادند و از همه مهمتر مردم و نهادهای مردمی قادر بودند که نسبت به حقوق از دست رفته مردم به استناد قوانین حقوق شهروندی معترض باشند. این در حالی است که در حالحاضر هیچاستنادی برای عمل به قانون نداریم. در واقع مرجعی نداریم که بگوید به استناد قوانین موجود، وضعیت کنونی و تمام مشکلات ایجاد شده باید از محیطزیست دفاع کرد. در حالحاضر شهروندان بهدلیل مشکلات محیطزیستی دچار بیماریهای بسیاری میشوند و این واقعیتی بسیار نگرانکننده است. بنابراین اگر قصد داشته باشیم که از این بیماریها جلوگیری کنیم باید دست به اقداماتی اساسی بزنیم. یکی از این راهها ایجاد کمپینهایی است که در آنها اقشار مختلف جامعه خواستار رسیدگی به حقوق شهروندی باشند. در حالحاضر و بهدلیل نبود پشتوانههای قوی قانونی مسئولان بلافاصله از خود رفع مسئولیت و تکلیف میکنند و به افراد پیگیر مسائل زیستمحیطی انگ فعالیتهای غیراخلاقی میزنند. این انگها به افراد میخورد زیرا قانون مصوبی برای حمایت از آنها وجود ندارد. بنابراین اگر تمام اقدامات این افراد در راستای حفظ محیطزیست جنبه قانونی به خود بگیرد، دیگر نمیتوان به سادگی به افراد انگهای مختلف زد، مگر آنکه مستندات بسیار محکمی وجود داشته باشد نه اینکه مستندانی را ساخته و پرداخته کرد. در حال حاضر جای تاسف بسیار زیادی وجود دارد، در واقع مهم است که مردم و مسئولان حکومتی زندگی بهتری داشته باشند و این زندگی بهتر و نیازهای مردم جنبههای مختلفی دارد که شامل نیازهای محیطزیستی و معنوی است. هر فرد در زندگی نیازمند زندگی رضایتمند است، اما به موجب کدام قانون میتوان گفت در حالحاضر اقدامی خلاف قانون در حال وقوع است؟! نبود قوانین مشکلات عدیدهای را برای ما پدید آورده است.
اثرات مسائل محیطزیستی مانند پارازیت بر سلامت انسان هیچگاه از سوی مسئولان به درستی پاسخ داده نشده است. آیا این عدمپاسخگویی مسئولان مغایر با حقوق شهروندی نیست؟
آگاهی در ارتباط با مسائلی که رابطه مستقیم با سلامت شهروندان دارد جزو حقوق شهروندی آنهاست، حقوقی که بهسادگی نمیتوان نادیده گرفت. این درحالی است که بهعنوان مثال پارازیت را نادیده میگیرند درحالی که پارازیتها به میزان قابلتوجهی برای سلامتی ما خطرساز هستند. آنها در حالحاضر به بیشترین حد ممکن سلامتی روانی و جسمانی ما را دچار خطر میکنند. پارازیتها از مسائلی هستند که بهسختی قابل مشاهدهاند و ما آنها را به یک شکل نمیبینیم. نمونه بارز آن پارازیتها و مسائل محیطزیستی ناشی از آن است. در واقع همواره دورادور از کنار مشکلات زیستمحیطی میگذریم و چشممان را بر مسائل کمبود آب، هوای آلوده، پارازیتها و تشعشعات و مشکلاتی که برای مردم ایجاد میکند میبندیم و خطرسازی آنها را نمیپذیریم. مسئولان نیز در حوزه محیطزیست سلیقهای عمل میکنند و گاهی نسبت به برخی از مسائل هشدار میدهند و برخی را نادیده میگیرند. اگر مسئولان لب به سخن نگشایند فعالان مرتبط با حوزه آن را مطرح میکنند. حال مساله آن است که در صورتی که این مسائل از سوی افرادی غیراز مسئولان عنوان شود غالبا با دیدگاه دیگری جز خیرخواه محیطزیست با این افراد رفتار میکنند. بازگویی این مسائل جزو حقوقزیستی و شهروندی ماست. شهروندان در هر کشوری حق زندگی سالم را دارند و باید به خوبی در آن کشور زیست کنند. در واقع شهروندان حق زندگی سالم دارند، بنابراین مسئولان باید بدانند و به حقوق خود آگاه باشند. این درحالی است که در بسیاری موارد واقعیت به مردم گفته نمیشود. اگر حق را برای مردم قائل باشید، قطعا نسبت به مردم توسط عناصر مختلف آگاهیرسانی میکنید.
این عناصر میتوانند دولتی، حکومتی یا فعالاناجتماعی باشند. بنابراین، این حقوق مطرح شده و مردم نسبت به آنها آگاه میشوند. در صورت کسب آگاهیهای لازم توسط مردم میتوان از آنها خواست که تکالیف خود را انجام دهند و نسبت به تکالیف خود احساس مسئولیت کنند. بهعنوان مثال در ارتباط با مصرف آب هرگز مطرح نمیکنند، اما در واقعیت بیش از 90درصد آب در مملکت در بخش کشاورزی از بین میرود و به درستی مدیریت نمیشود. بنابراین اگر نیاییم و برای مردم این مسائل را مطرح نکنیم در واقع حقوق شهروندی را برای آنها تعریف نکردهایم. بنابراین به بهانههای مختلف از کنار مسائل آنها میگذریم و آنها را نادیده میگیریم. مردم نیز در این صورت به حقوق خود آگاهی ندارند یا اگر آگاهی پیدا میکنند مسئولان مسائل محیطزیستی را به مسائل دیگری مرتبط میکنند و وضعیت بلاتکلیفی را از این نظر در کشور خواهیم داشت. با توجه به اقلیم و امکانات موجود در کشور میتوانیم و حق یک زندگی خوب را داریم. مساله مهم آن است که باید این حق را برای مردم به رسمیت بشناسند، اما متاسفانه زندگی سالم را حق مردم تلقی نمیکنند.
در صورتی که زندگی سالم را حق مردم تلقی کنند در این صورت مردم برای آنها تکلیف قانونی وضع میکنند. بنابراین بهدلیل آنکه مسئولان میخواهند به سادگی از کنار این مساله گذشته و از دست پاسخگویی فرار کنند، حق زندگی در محیطزیست سالم را حق شناخته شدهای برای مردم نمیدانند. بنابراین حقوق شهروندی و آنچه مربوط به زیست و زندگی ما میشود سبب زندگی سالم مردم خواهد شد، زیرا استفاده از محیطزیست سالم از حقوق و از دست ما خارج است. حق ما زندگی در محیطی سالم است حقی که به سادگی در مورد افراد نادیده گرفته میشود. مسئولان به این مسائل توجهی نمیکنند و حاضر به پاسخگویی نیستند، اما این مسائل حق شهروندان است. این عدمپاسخگویی ادامه دارد و هر چه میگذرد جنبه جدیتری به خود میگیرد.
نظر شما